نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار مرکز مطالعات کیفیت زندگی دانشگاه دیکین، ملبورن استرالیا
2 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه شهیدچمران اهواز
3 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران
4 دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه شهیدچمران اهواز
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
By the end of the 1950s, the number of people aged above 65 was 200 million worldwide. By the end of the last century, this population increased threefold to 590 million. By 2025, this aged population is estimated to rise to 1100 million. Generally, the increase in the rate of the world population is 1.7%, but the projected rate of increase of the aged population is 2.5% per year (German, 2002). Similarly, Iranian society will have an effective and operative group who are going to shape its communities and networks. Iran is developing into a crowded country with 75 million people. It has a rate of 2.8% increase in total elderly population compared to the National Fertility Rate of 1.2% (Iran Statistics & Census Centre or ISCC, 2007a). According to the ISCC, in 2007 people who were in their 60s and above formed 6.8% of the Iranian population with national rate of increase rate at 2.8% (ISCC, 1997, 2007c). Based on the civic law and judiciary system, the age of the elderly at the first year of retirement was defined above 60, which is five years less than WHO’s definition for old age. On the other hand, there has been some evidence of local and national references to such social problems as reduction in social participation, social trust, social relations and support, communal activity, civic engagement (CE), economic and social security, leisure activities, mobility, neighborhoods, and safe areas. Among other problems are decline in social indicators like societal networks, social cohesion and inclusion, civic engagement, social capital (SC), and increase of informal and familial solidarity which result in social exclusion (Dinie, 2007; Firouz Abadi & Imani Jajarmi, 2007; Ghaffari, 2001; Ghasemi, Esmaieli & Rabeie, 2007; Joshanlou & Qaedi, 2010; Joshanlou, Rostami, & Nosrat Abadi, 2007; Saadat, 2006a). Decreasing participation was reported from local communities in Khuzestan province and Iran during years 2001 to 2007. Such statistics have led social scientists to think about deterrents of social participation (SP) and other declining factors. At the moment, severe decrease in SP amongst the increasing population of elderly is assumed to be happening because of injustice and social inequality. Iran and our research community in particular - Khuzestan province and Ahwaz city- is a multi-ethnic society, where the resources of community and society should be distributed in a justified and equal manner. Every study in its policies should attend to this issue and special groups specifically in cases involving CE and SWB. Elderly, women, ethnic groups, and enhancing their well-being and the situation of social problems are areas that require further attention. This study looks forward to understanding the reasons for such neglected interest in these areas and hope to share a new vision for policy making at micro level for aged citizens of Ahwaz city. An attempt is made to investigate the role of variables such as social participation and background characteristics in urban lifestyle of the aged in the hope of ensuring a better health and an acceptable end-life condition for them.
کلیدواژهها [English]
افزایش جمعیت همراه با شهرنشینی و رشد شکاف بین نسلی در خانوادهها به عنوان پدیدهای فراگیر در یکصد سال اخیر هم کشورهای صنعتی و هم کشورهای در حال توسعه را با چالشهای جدیدی روبه رو ساخته است. توجه به نقش مشارکت اجتماعی در توانمند سازی انسانها، افزایش بهرهوری، کاهش مشکلات شهری و تحقق توسعه، مشکلات ناشی از عدم مشارکت و مشارکت محدود در فعالیتهای اجتماعی شهری در جامعه ایران، مجموعهای از مسائل اساسی در مدیریت شهری است. سالمندان ایران با رشدی دو برابر رشد طبیعی جمعیت از اعضای این جامعه هستند که نقش مشارکتی آنها در فعالیت های شهروندی اهمیت بسزایی دارد. مشارکت اجتماعی عامل تقویت همبستگی در شبکههای اجتماعی، بویژه در ساختار سنی- جنسیتی است. حضور افراد در فعالیت ها و تصمیمگیریهای اجتماعی در بلند مدت موجب تعمیق روابط بین اعضای جامعه، افزایش احساس یگانگی، برابری اجتماعی، تسامح و تساهل گردیده و در نتیجه به توسعه نهادهای مدنی و دموکراتیک خواهد انجامید. تعصبات قومی و قبیلهای کاهش یافته، سنتهای ریشه دار محلی به سوی عام نگری هدایت و در صورت لزوم به نفع هنجارهای دموکراتیک اصلاح خواهد شد.
البته، از سویی دیگر نیز آنچه در کشورهای با سرانه بالای جمعیت سالمند با عنوان سالمندی موفق و پویا (Active and Successful Aging) نام برده میشود؛ از طریق تعهد به مشارکت اجتماعی سالمندان در جامعه تحقق یافتنی است. پیوند معنادار این پدیده نیز با بهداشت و سلامت سالمندی و پایانی رضایت بخش بر گذار به سالمندی و سبک زندگی همواره در بررسیها تأکید شده است (Asadollahi, 2011: 435 ).
همچنین، میتوان انتظار داشت که بسیاری از اموری که اکنون دولت متصدی انجام آنهاست، در قالب فعالیتهای اجتماعی توسط خود مردم اداره شود و در عمل هم حجم دولت کاهش یافته و هم افراد از طریق سامان دادن به این امور تعهد خود را به اجتماع ادا نمایند. از سویی، میزان این مشارکتها بیانگر سطح توسعه یافتگی جامعه به حساب میآید، زیرا گستردگی، فراگیری و تنوع مشارکت اجتماعی جوامع در گرو بسط الگوهای تصمیمگیری، نظارت و کنترل اجتماعی دموکراتیک و کثرت گرا است. بدیهی است در عرصههای غیردموکراتیک که حاکمان حضور عامۀ مردم را در محافل تصمیمگیری و تصمیم سازی بر نمیتابند؛ مشارکت اجتماعی مفهومی گنگ و مخدوش است. لذا توسعۀ سیاسی که به شایسته سالاری و حاکمیت مشروع منجر میگردد؛ زمینۀ مطلوب و مناسب برای توسعه همه جانبه و پایدار جامعه با رشد برابری اجتماعی میباشد. تخصصی شدن امور و لزوم مراقبتهای ویژه برای گروههای خاص و سالمندان، این توسعه اجتماعی و رشد الگوهای تصمیمگیری چندمحور را محرز نموده است. یکی از این محورها میتواند سن و توجه به سالمندان باشد.
موضوع پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کاهش یا عدم مشارکت اجتماعی با تأکید بر اهمیت نابربری فضای اجتماعی و نقش مذهب در بین شهروندان سالمند منطقه 3 و 8 شهرداری اهواز است. کاهش مشارکت اجتماعی سیاسی در بین سالهای 1380 تا 1384 در جامعه چالش مهمی در مشروعیت اجتماعی حاکمیت و برنامهریزان شهری بوده است. این کاهش شدید در اکثر ردههای سنی مشاهده گردید (سعادت، 96:1385-194؛ روشنفکر و ذکایی، 46:1385-140). در راستای موضوع، دستیابی به عوامل اجتماعی مؤثر در مشارکت اجتماعی، روند و میزان مشارکت اجتماعی شهروندان، موانع توسعه مشارکت اجتماعی و همچنین بررسی کاربردی نظریههای جامعه شناختی در تبیین مشارکت اجتماعی به عنوان اهداف پژوهش تعیین شدند. اصولاً فرض بر این است که اوامر و نواهی مذهبی برای پیروان آن دین، محدودیتهایی را در روابط اجتماعی افراد ایجاد میکند. بر همین اساس، یکی از سؤالهای مهم این بررسی آن است که در جوار بررسی و درک عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی سالمندان اهوازی، مشارکت مذهبی آنها چه نقشی میتواند داشته باشد و گستره و توزیع برابر یا نابرابر فضای اجتماعی برای سالمندان چگونه است؟ آیا مذهب یک عامل منع کننده است یا تشویق کننده؟
در این بررسی، منظور از مذهبی بودن اعتقاد به اصول دین اسلام و مذهب تشیع اثنی عشری بوده که به دلیل مکان اجرای بررسی اکثر سالمندان نمونه آماری، مسلمان و شیعه مذهب بودهاند و با سایر اقلیتهای مذهبی حاضر در شهر اهواز، مانند زرتشتیان، یهودیان، ارامنه، بهائیان و صابئین مصاحبه قرار نشده است. به همین منظور و در جهت دستیابی به اهداف پژوهش سؤالهایی مطرح گردید. برای مشخص نمودن ابعاد موضوع و تعریف آن در مرحله اول مطالعات مقدماتی در ارتباط با مشارکت اجتماعی به منظور کشف و شناخت ابعاد مختلف پدیده مشارکت اجتماعی انجام گرفت، که این مطالعات بر نتایج تحقیقات انجام یافته در خارج و داخل کشور و همچنین، مجموعه نظریههای جامعه شناختی پیرامون موضوع متمرکز گردید. در نهایت ارتباط معنادار آنها با ویژگی فردی مانند سطح مذهبی بودن سالمند سنجیده شد. این بررسی در نیمه دوم سال 1389 در بین 163 نفر از سالمندان بالای 60 سال سن در دو منطقه 3 و 8 شهرداری اهواز انجام گرفت.
دیدگاههای نظری اندیشمندان اجتماعی از جمله لیپست، مک کللند، هانتینگتون، هیگن، لرنر، دورکیم، دال، میلبراث و .... همچنین، دیدگاه صاحبنظران علوم اجتماعی ایرانی از جمله توسلی، بشیریه، ملکپور و علوی تبار که ابعاد مختلف مشارکت اجتماعی را تبیین نمودهاند و نیز، تحقیقات انجام یافته در ارتباط با مشارکت (پیشینه تحقیق) از جمله پژوهشهای صورت گرفته در هلند و استرالیا (1384)، نتایج مطالعات در ایران پیرامون موضوع به دقت بررسی شدند. علاوه بر مطالعات نظری، آن دسته از مطالعات تجربی و کمّی در علوم بهداشت و مطالعات سالمندی که به ارتباط و تأیید پیوند بین سلامت، بهروزی اجتماعی، رفاه اجتماعی و مشارکت مدنی افراد سالمند پرداخته بودند؛ نیز مطالعه و مؤلفههای اصلی تأثیرگذار استخراج شدند (Abu-Raya & Abu-Raya, 2009; Anson, 1996; Antonucci, Ajrouch, & Janevic, 2003; Ashraf & Routray, 2010; Berger-Schmitt, 2000; Binstok & George, 2006; Bowling & Gabriel, 2003; Bowling & Stafford, 2007; Butterworth et al., 2006; Calasanti, 2005; Calnan, Almod, & Smith, 2003; Cavanaugh & Blanchard-Field, 2006; Johansson, Huang, & Lindfors, 2007; PLC-Partners for Liveable Communities, 2007; Silverstein & Bengstin, 1994).
براساس مبانی نظری و نتایج مطالعات پیشین به مجموعهای از متغیرهای اجتماعی مؤثر در مشارکت، از جمله: متغیرهای فردی- اجتماعی (جنسیت، سن، وضعیت تأهل، وضعیت بهداشتی پزشکی، سطح آموزش و سواد، شغل، بُعد خانوار، طبقه اجتماعی و میزان درآمد)، سابقه سکونت، احساس تعلق اجتماعی، احساس مالکیت بر محیط، نابرابری فضای اجتماعی، رضایت از خدمات شهری، سنت گرایی، دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، ویژگیهای شخصیتی، عضویت در تشکلها و انجمنهای داوطلبانه و صنفی، آگاهی اجتماعی، شهری و روستایی بودن، انسجام اجتماعی، نظم خانوادگی، میل به کار گروهی، انگیزه پیشرفت، تعهد اجتماعی، نژاد، اعتماد اجتماعی، نگرش به مشارکت، سابقه فرد در زمینه مشارکت، پاداش، سطح سلامت جسمانی پزشکی، مذهب و دیدگاه ایدئولوژیک ... دست یافتیم.
بر اساس مبانی نظری و پیشینه مورد مطالعه، متغیرهای مهم و مطرح در مشارکت اجتماعی سالمندان و دیدگاههای نظری آنها را میتوان طبق جدول 1 بیان نمود.
متغیرهای تحقیق و مدل نظری- مفهومی پژوهش
بر مبنای نتایج مطالعات پیشین و نظریههای جامعه شناختی ارائه شده در ارتباط با مشارکت، مدل نظری- مفهومی پژوهش طراحی گردید. متغیرهای مورد نظر طبق مدل تحلیلی شناسایی و فرضیههای تحقیق با متغیرهای مستقل جنسیت، سن، وضعیت تأهل، سلامت و بهداشت، سطح آموزش و سواد، شغل، طبقه اجتماعی، سابقه سکونت، سطح مذهبی بودن، احساس تعلق اجتماعی، احساس مالکیت بر محیط و برابری فضای اجتماعی، رضایت از خدمات شهری، سنتگرایی، عضویت در تشکلها، انجمنهای داوطلبانه و صنفی و متغیر وابسته میزان مشارکت اجتماعی تعیین شدند.
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این مطالعه شامل افراد بالای 60 سال سن ساکن مناطق هشتگانه شهرداری اهواز (52750=N) است که از بین آنها با مجوز سازمان بهزیستی استان دو منطقه شهرداری 3 (174=N) و 8 (146=N) به صورت خوشهای انتخاب شدند و به روش نمونهگیری تصادفی 163 نمونه سالمند مراجعه کننده به دفتر امور سالمندان در هر دو منطقه (320 پرونده) با کمک جداول نمونهگیری ماچین و کمبل (2009) گزینش و آزمون گردیدند (Machin et al. 2009:362 ).
ابزار و تعریف عملیاتی متغیرها
پس از تعریف عملیاتی متغیرها و تعیین شاخصها و معرفهای آنها، به تناسب موضوع، روش تحقیق پیمایشی برای انجام مطالعه انتخاب و با توجه به فرضیهها و متغیرها، وسیله اندازهگیری متناسب (پرسشنامه همراه با مصاحبه) با انواع سؤال پردازیها و مقیاسها به منظور سنجش متغیرهای شکل دهنده فرضیهها طراحی و تنظیم گردید. در این بررسی متغیرهای اثرگذار در مشارکت اجتماعی تعریف عملیاتی آنها طبق جدول 2 آمده است
جدول 1- متغیرهای اثرگذار در مشارکت اجتماعی و دیدگاه های نظری مرتبط با آنها با پیشینه مطالعاتی
متغیر اثرگذار |
دیدگاه نظری |
منابع و پیشینه مطالعاتی |
درآمد |
لیپست، هانتینگتون |
کلدی (1380)؛ عفتی (1371) |
سواد و آموزش |
لیپست، هانتینگتون، لرنر، میلبراث |
عفتی (1371)؛ محسنی (1374)؛ استانداری گلستان (1378) |
جنسیت |
لیپست، علوی تبار |
عنبری (1377)؛ محسنی (1374)؛ کلدی(1380)؛ نیازی (1380)؛ مرکز آمار استرالیا (1384) |
شغل |
لیپست |
عفتی (1371)؛ استانداری گلستان (1378) |
سن |
لیپست، علوی تبار |
محسنی (1374)؛ کلدی (1380)؛ نیازی (1380)؛ مرکز آمار استرالیا (1384)؛ مشارکت فرهنگی در هلند (1384) |
محل سکونت |
لیپست، راجرز، سومبارت، لرنر، توسلی |
عنبری (1377)؛ توسلی (1382)؛ مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری (1374) |
سابقه سکونت |
لیپست |
کلدی (1380) |
وضعیت و ساختار جامعه |
لیپست، وینر، اسملسر |
نظری (1376)؛ محمدی (1376)؛ دیانتی زاده (1382)؛ مرکز آمار استرالیا (1384) |
وضعیت تأهل |
لیپست |
کلدی(1380)؛ محسنی(1374)؛ استانداری گلستان (1378) |
عضویت در سازمانهای غیردولتی و تشکلهای مردمی |
لیپست، سومبارت، اسملسر، هانتینگتون، نلسون، میل براث، لرنر و ملک پور، گی روشه، مازلو |
محسنی(1374)؛ دیانتی زاده(1382)؛ بحرینی و امینی(1380)؛ کمیسیون بانوان وزارت کشور (1379) |
کسب پاداش و رضایت |
هومنز ، رابرت دال |
محسنی(1374) |
اعتماد اجتماعی |
پاتنام، فوکویاما، گروتائرت، استون و هیوج ... |
ملک پور(1381)؛ استون و هیوج(2001 و 2002) |
تعارض فرهنگی بین دولت و مردم |
ملک پور |
ملک پور(1381)؛ رایت (1376) |
مذهب و ایدئولوژی |
لرنر، هابرماس، دورکیم |
اسدالهی (1386 و 2011)؛ بشیریه (1382)؛ علیخواه (1375) |
رسانههای جمعی |
لرنر |
عفتی(1371)؛ نظری (1376)؛ نیازی (1380)؛ دیانتیزاده (1382) |
ساختار قدرت و برابری اجتماعی |
وینر، لرنر، ملک پور، بشیریه |
نیازی (1380)؛ دیانتیزاده (1382(؛ بیرو (1380) |
احساس تعلق اجتماعی |
دورکیم، میل براث و گوئل، گی روشه، مازلو |
کلدی(1380)؛ نظری(1376)؛ نیازی(1380)؛ توسلی(1382( |
احساس مالکیت بر محیط و نابرابری فضای اجتماعی |
دورکیم، میل براث، گوئل |
کلدی(1380(؛ علوی تبار(1379) |
پایگاه اجتماعی- اقتصادی |
وربا و نای، هانتینگتون، مک کللند، سومبارت، لرنر، میل براث |
کلدی (1380)؛ عفتی (1371)؛ عنبری (1377)؛ مقنیزاده (1375)؛ نیازی (1380)؛ جامعه شناسان هلندی (1384) |
آگاهی اجتماعی و دسترسی به اطلاعات |
راجرز، میل براث و گوئل، علوی تبار، هانتینگتون، لرنر |
عفتی(1380)؛ نظری (1376)؛ محسنی (1374)؛ کلدی (1380)؛ دیانتیزاده (1382) |
سنت گرایی و سرنوشتگرایی |
اسملسر، هیگن، توسلی |
نظری (1376)؛ محسنی (1374)؛ نیازی (1380( |
ویژگیهای شخصیتی |
هیگن، میل براث، گوئل، توسلی |
مقنی زاده (1375)؛ محسنی (1374)؛ مرکز نظرسنجی و آمار استرالیا (1384)؛ توسلی (1382) |
انگیزه پیشرفت |
مک کللند، اتکینسون |
محسنی تبریزی (1374) |
منابع: سعادت (1385)؛ سپهری (1370)؛ فرهادی (1387)؛ کلانتری (1372)؛ گیدنز(1388)؛ مسعودنیا(1380) و هریسون(1376).
|
جدول 2- متغیرهای اثرگذار و مستقل، شاخصها و نوع مقیاس آنها و تعریف متغیر وابسته مشارکت اجتماعی
متغیرمستقل(فاکتور) |
شاخص عملیاتی |
نوع مقیاس |
احساس مالکیت بر محیط شهری و برابری فضای اجتماعی |
احساس مسؤولیت در حفظ محیط شهری، نگرش به شهر مانند خانه خود، توجه و دقت در استفاده از امکانات شهری، نقش محیط شهری در آرامش، تعلق امکانات شهری به همه افراد و توزیع برابر فضا و تسهیلات شهری بین شهروندان |
فاصلهای |
رضایت از خدمات شهری |
رضایت از حمل و نقل درون شهری، رضایت از خدمات تفریحی و فرهنگی شهر، رضایت از خدمات بهداشتی و درمانی، رضایت از خدمات آموزشی، رضایت از خدمات جمعآوری زباله و نظافت شهری، رضایت از مکانهای خاص خدمات برای سالمندان و گروههای خاص |
فاصلهای |
احساس تعلق و اعتماد اجتماعی |
عدم ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی، تلاش و احساس وظیفه در مقابل حل مشکلات مردم، عدم احساس تنهایی، انتظار کمک از دیگران، تعهد اجتماعی، اعتماد اجتماعی |
فاصلهای |
سنت گرایی/ تقدیرگرایی |
تقدیرگرایی، اعتقاد به فال و پیشگویی، عدم تمایل به تغییر، اهل خطر نبودن، پیرو افکار نسلهای پیشین |
فاصلهای |
مشارکت اجتماعی(متغیروابسته) |
شرکت در مراسم و جشنهای ملی، شرکت در مراسم مذهبی، شرکت در کارهای خیر و عامالمنفعه، کمک به آسیب دیدگان، فقرا و سالمندان، شرکت در فعالیتهای محله، شرکت در انجمنهای مذهبی و فرهنگی، شرکت در انتخابات، شرکت در احزاب و گروههای سیاسی، شرکت در تشکلهای غیردولتی، شرکت در تصمیمگیریهای محلهای بر حسب تعداد و مدت حضور |
فاصلهای
|
جنسیت |
سالمندان مرد و زن |
اسمی |
سن |
سالمندان بالای 60 سال در رده بندی: بین 60 تا 65 سالهها؛ بین 66 تا 70 سالهها، بین 71 تا 75 سالهها و بالای 76 سالهها |
رتبهای |
سواد و آموزش |
بیسواد، کم سواد در حد خواندن و نوشتن، سواد مدارس قدیمی و مکتبخانه، باسواد |
رتبهای |
مدت سکونت در شهر |
بر حسب زمان از تاریخ مهاجرت یا تولد |
نسبی |
شغل |
شاغل، غیر شاغل و بازنشسته |
اسمی |
وضعیت تأهل |
ازدواج نکرده، بیوه، همسر در قید حیات |
اسمی |
تعلق طبقاتی |
سطح آموزش و سواد بر حسب مدت زمان آموزش رسمی، مقیاس شغل بر حسب حقوق دریافتی فرد سالمند و فرزندان، سطح سواد و مقیاس شغل فرزندان، موقعیت محل سکونت، امکانات اقتصادی و رفاهی، وضعیت مسکن، بعد خانوار، میزان درآمد ماهیانه از حقوق ثابت یا مستمری |
فاصلهای |
عضویت در تشکلهای مردمی و غیر دولتی |
عضویت در یکی از مراکز و مؤسسات خیریه مردمی، مذهبی، بشردوستانه، تعاونیها، تشکلهای غیر دولتی، نهادهای مدنی و مردمی |
فاصلهای |
سطح مذهبی بودن |
رفتن به مجالس رضه خوانی، شرکت در نماز جماعت مساجد، نماز جمعه و اعیاد مذهبی، زیارت اماکن مقدس، نذر و نیاز کردن، شرکت در مراسم دعا، پرداخت فطریه، زکات و خمس طبق احکام مذهب تشیع |
فاصلهای |
منبع: پیشینه پژوهش و دیدگاههای نظری مندرج در جدول یک |
روایی و اعتبار ابزار اندازهگیری
در ابتدا مؤلفههای اصلی آزمون مشارکت اجتماعی و عوامل اثرگذار نظری استخراج و از لحاظ روایی محتوا دو بار بررسی، اصلاح و از سوی داوران تأیید شد. طبق نظر وودسونگ و همکاران (2005) تعداد 35 داور و متخصص انتخاب شدند (Woodsong et al. 2005: 248). در بررسی روایی محتوا نیز ملاک شایستگی برای انتخاب این داوران، داشتن حداقل سه مورد از ویژگیهای زیر بود:
1- دارنده حداقل مدرک کارشناسی ارشد جامعهشناسی یا رشتههای مرتبط؛
2- فعالیت پژوهشی انجام داده باشد؛
3- دارای مقاله یا کتاب تالیفی یا ترجمهای باشد؛
4- سابقه تدریس مواد درسی جامعهشناسی را داشته باشد؛
5- عضو هیات علمی دانشگاه و گروه جامعهشناسی باشد.
در پایان، پس از گردآوری نظرهای داوران و محاسبه ضرایب تایید معرّف (Content Validity Coefficient Items) و کفایت مقیاس (Content Validity Coefficient Scale) در قالب فرمول زیر ضریب روایی محتوای آزمون در حد 85/69 =α به دست آمد:
عدد حاصل طبق جدول 3 نشان دهنده مطلوبیت و روا بودن آزمون بررسی حاضر است (حیدری چروده، 1389: 53- 66).
جدول3- شاخص حدنصاب روایی محتوای آزمون
|
مقدار ضریب حاصل از فرمول روایی کل |
کیفیت روایی محتوا |
|
|
از صفر تا 20 |
بسیار نامطلوب (ناروا) |
|
|
از 21 تا 40 |
نامطلوب (ناروا) |
|
|
از 41 تا 60 |
تا اندازهای مطلوب (تقریباًٌ روا) |
|
|
از 61 تا 80 |
مطلوب (روا) |
|
|
از 81 تا 100 |
بسیار مطلوب (کاملاً روا) |
|
(منبع: حیدر چروده، 61:1389 ) |
|
||
سپس با انجام پیش آزمون (Pretest)و برآورد میزان اعتبار (Reliability) ابزار اندازهگیری، متغیرهای اصلی بررسی طبق جدول 4 و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ از لحاظ همگنی مؤلفههای آزمون بررسی و تأیید گردید:
جدول 4- سطح اعتبار و روایی متغیرهای اثرگذار مشارکت اجتماعی n=163, ρ≤ .000
متغیر اثرگذار |
پیش آزمون |
پس آزمون (آزمون نهایی) |
احساس مالکیت بر محیط و نابرابری فضای اجتماعی |
82/0 |
67/0 |
رضایت از خدمات شهری |
66/0 |
74/0 |
احساس تعلق اجتماعی |
84/0 |
77/0 |
سنت و تقدیرگرایی |
66/0 |
69/0 |
مشارکت اجتماعی |
70/0 |
73/0 |
طبقه اجتماعی |
61/0 |
69/0 |
سطح مذهبی بودن |
75/0 |
74/0 |
کل گویهها |
76/0 |
78/0 |
منبع: یافتههای بررسی |
روش اجرا و گردآوری اطلاعات
پرسشنامهها با مراجعه پرسشگران به واحدهای آماری تعریف شده بر روی نمونهای 163 نفری از شهروندان بالای 60 سال سن اهوازی به روش خوشهای (هر یک از خیابانهای منطقه) و انجام مصاحبه با آنها به روش تصادفی از هر یک از منازل و بلوکهای ساختمانی با انتخاب از پرونده تشکیل شده در مجتمع بهزیستی منطقه تکمیل شدند (Bruce, Pope, & Stainstreet, 2011: 154). اطلاعات جمعآوری شده با نرمافزار SPSS19 استخراج و پردازش آماری شده و روی دادههای تحقیق تجزیه و تحلیل صورت گرفت.
روشهای تجزیه و تحلیل دادهها
در جدول5 متغیرهای بررسی، نوع آزمون و سطح معناداری آنها بیان شده است:
جدول 5- فرضیههای بررسی و ارتباط معنادار آنها با نوع آزمون آماری مورد تحلیل
فرضیه بررسی |
مقیاس |
آزمون آماری |
معناداری |
نتیجه آزمون |
رابطه بین جنسیت و مشارکت اجتماعی |
اسمی- نسبی |
t test |
000/0 |
017/2 |
رابطه بین سلامتی بهداشتی و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
Pearson Correlation |
002/0 |
74/0 |
رابطه بین شغل و مشارکت اجتماعی |
اسمی- نسبی |
t & ANOVA |
326/0 |
010/0:F و 0071/0: t |
رابطه بین سطح آموزش/ سواد و مشارکت اجتماعی |
رتبهای- نسبی |
One-way ANOVA |
014/0 |
002/0 |
رابطه وضعیت تأهل و مشارکت اجتماعی |
اسمی – نسبی |
t test |
001/0 |
780/1 |
رابطه بین تعلق طبقاتی و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
One-way ANOVA |
000/0 |
476/2 |
رابطه بین احساس مالکیت بر محیط شهری و برابری فضای اجتماعی با مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
Pearson Correlation |
000/0 |
52/0 |
رابطه بین احساس تعلق اجتماعی شهروندان و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
Pearson Correlation |
025/0 |
53/0 |
رابطه میزان سنتگرایی و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
Pearson Correlation |
008/0 |
76/0- |
رابطه میزان رضایت از خدمات شهری و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
Pearson Correlation |
000/0 |
65/0 |
رابطه بین مدت زمان سکونت و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
Pearson Correlation |
000/0 |
54/0 |
رابطه بین عضویت در تشکلها و مشارکت اجتماعی |
فاصلهای- نسبی |
t & ANOVA |
001/0 |
101/2: t و 756/1:F |
رابطه بین سطح مذهبی بودن و مشارکت اجتماعی |
رتبهای- نسبی |
t & One-way ANOVA |
012/0 |
0147/0:F و 256/0- : t |
منبع: یافتههای بررسی |
از نمونه آماری مورد مطالعه (163 نفر) 6/67 درصد را مردان و 4/32 درصد را زنان، 64 درصد متأهل با همسر فوت شده، 4/23 درصد شاغلان، 8/29 درصد اعلام نمودند که دارای بیماری مزمن هستند. 7/32 درصد بیسواد در حالی که بقیه نیز فقط سواد خواندن و نوشتن در حد ابتدایی داشتند؛ بالاترین فراوانی سنی در رده 60-65 سالهها و پایینترین فراوانی در رده سنی متعلق به 76 سالهها و بالاتر بود. گروههای سنی 66-70 ساله و 70-75 سالهها دارای پراکندگی قابل توجهی بودند؛ میانگین سنی نمونهها 67 سال، کمترین سن 60 و بالاترین 94 سال بود (Mean= 67, SD= 7.4, n=163, ρ≤ .000).
از بین 163 آزمودنی سالمند 4/29 درصد بر حسب شاخصهای مربوط متعلق به پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین بوده و اکثر افراد مورد بررسی طبق شاخصهای مربوطه در پایگاه متوسطه به پایین با 9/56 درصد قرار گرفتهاند و 7/13 درصد دارای پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالا بودهاند. توزیع پاسخگویان بر حسب سطح مشارکت اجتماعی نشان میدهد که 2/41 درصد نمونهها در حد متوسط، 8/22 درصد درحد بالا، 6/21 در سطح کم و 4/14 درصد در سطح خیلی کم در زندگی شهری مشارکت دارند.
طبق دادههای جدول 6، میزان مشارکت مردان سالمند در امور شهری بیشتر از زنان سالمند است. این امر نشان میدهد که جنسیت و پایگاه اجتماعی رابطه معناداری با مشارکت اجتماعی دارند و سبک زندگی شهری سالمندان تحت مؤلفههای جنسیتی تعریف میشود. هر چه سن افراد مورد مطالعه بالاتر باشد؛ میزان مشارکت آنها در امور شهری نیز بیشتر خواهد بود. تفاوت معنیداری از نظر میزان مشارکت بین افراد شاغل، غیرشاغل و بازنشسته وجود ندارد؛ بدین معنی که تفاوت میانگین مشاهده شده (t= .0071 & ρ≤ .326) نشاندهنده مشارکت بیشتر شهروندان شاغل در امور شهری نیست؛ چون سالمندان بازنشسته حضوری فعال داشتهاند. بین شهروندان از نظر مشارکت اجتماعی با توجه به نوع شغل آنها تفاوت معنیداری وجود ندارد. بین شهروندان از نظر مشارکت اجتماعی با توجه به سطح سواد و آموزش آنها نیز تفاوت معنیداری وجود ندارد و تفاوت مشاهده شده در میزان مشارکت افراد با سطح آموزش و سواد بالاتر بیشتر از افراد با سطح سطح آموزش و سواد پایین معنادار نبود. تفاوت معناداری از نظر میزان مشارکت بین متأهلان با همسر فوت شده و سالمندان متأهل دارای همسر در قید حیات وجود دارد. افراد متأهل با همسر فوت شده مشارکت بیشتری در امور شهری دارند. در جدول 5 تحلیل رگرسیون لجستیک برای پیش بینی سطح اثرگذاری متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته مشارکت اجتماعی سالمندان محاسبه شده است. در این معادله متغیر وابسته مقولهای و دوسطحی و با فرض بر احتمال مشارکت یا عدم مشارکت اجتماعی فرد سالمند در جامعه منظور شده است. طبق داده های این جدول، مشخص شد که متغیر تقدیرگرایی اثر منفی بر متغیر وابسته (106/-0=B) و متغیر اعتماد و تعلق اجتماعی بالاترین ضریب تأثیر را دارد (843/0=B). ردهبندی متغیرهای اثرگذار طبق ضریب بتا استاندارد نشده در این جدول در ستون دوم آمده است.
جدول 6- دادههای رگرسیون لجستیک در پیش بینی اثرگذاری متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته مشارکت اجتماعی
معناداری ρ* |
R2 |
آزمون Wald |
انحراف استاندارد |
B |
متغیرهای مستقل |
050/0 |
49/0- |
808/2 |
042/0 |
106/0- |
سنتگرایی و تقدیرگرایی |
000/0 |
02/0 |
002/0 |
001/0 |
001/0- |
تعلقات دینی و سطح مذهبی بودن |
028/0 |
48/0 |
818/2 |
062/0 |
106/0 |
وضعیت سواد |
040/0 |
67/0 |
030/5 |
191/0 |
229/0 |
وضعیت سلامت و بهداشت |
034/0 |
45/0 |
190/2 |
078/0 |
243/0 |
وضعیت اشتغال |
002/0 |
39/0 |
516/1 |
032/0 |
261/0 |
وضعیت تأهل |
011/0 |
63/0 |
561/6 |
018/0 |
261/0 |
رضایتمندی از خدمات شهری |
029/0 |
68/0 |
276/4 |
032/0 |
342/0 |
مدت زمان اقامت در شهر |
006/0 |
51/0 |
278/5 |
019/0 |
456/0 |
عضویت در نهادها و گروههای مردمی |
000/0 |
64/0 |
276/4 |
067/0 |
527/0 |
پایگاه اقتصادی اجتماعی |
007/0 |
76/0 |
236/6 |
012/0 |
551/0 |
جنسیت |
010/0 |
55/0 |
003/3 |
129/0 |
769/0 |
حس مالکیت بر فضای شهری و نابرابری فضای شهری |
030/0 |
81/0 |
906/7 |
103/0 |
843/0 |
اعتماد و تعلق اجتماعی |
002/0 |
56/0 |
10/12 |
143/0 |
564/1 |
عدد ثابت |
067/0 |
|
|
201/5 |
−2 log likelihood |
|
000/0 |
|
|
*96/112 |
Model χ2 |
|
منبع: یافته های بررسی: مدل رگرسیونی * p < .05; df= 162; two-tailed |
بین تعلق به پایگاه اقتصادی اجتماعی و میزان مشارکت اجتماعی شهروندان در امور شهری رابطه معنیداری وجود دارد؛ بدین معنی که میزان مشارکت در میان شهروندان متعلق به پایگاه اجتماعی پایین کمتر از پایگاه اجتماعی بالا و متوسط جامعه مورد مطالعه است. هر چه میزان احساس مالکیت فرد بر اموال عمومی شهری و احساس برابری در فضای اجتماعی بیشتر باشد، میزان مشارکت او نیز در امور شهری بیشتر میشود. هر چه میزان احساس تعلق اجتماعی فرد بیشتر باشد میزان مشارکت او نیز در امور شهری بیشتر میشود. هر چه فرد تقدیرگراتر و تعلقات مذهبیاش شدیدتر باشد؛ میزان مشارکت او در امور شهری کمتر میشود. هر چه میزان رضایت فرد از خدمات شهری بیشتر باشد؛ میزان مشارکت او نیز در امور شهری بیشتر میشود. با افزایش سابقه سکونت فرد و خانوادهاش در شهر؛ میزان مشارکت او نیز در امور شهری بیشتر میشود. تفاوت معنیداری از نظر میزان مشارکت بین شهروندان عضو تشکلها و شهروندان غیر عضو وجود دارد؛ بدین معنی که شهروندان عضو تشکلها مشارکت بیشتری در امور شهری دارند. میزان مشارکت اجتماعی افراد مذهبی در فعالیتهای شهری کمتر از حد انتظار بود. به طور کلی مذهب نقشی کاهنده در سطح مشارکت اجتماعی سالمندان دارد؛ هرچند ارتباط معناداری بین این دو متغیر مشاهده نگردید (ر.ک: جدول 5).
جوامع شهری ایران از مشارکت اجتماعی به گونهای که در روستاها دیده میشود؛ محروم است. در شهرها برخلاف روستاها یکنواختی قومی و ایلی و در نتیجه یکنواختی آداب و رسوم وجود ندارد (تقوی طلب و اسماعیلی، 342:1380) و شکاف بین نسلی حضور سالمندان را مخصوصاً در محیطهای تحت سیطره میانسالان و جوانان در قالب فعالیتهای اجتماعی و مشارکتهای مدنی با چالش روبه رو ساخته است. تفاوتهای فرهنگی موجود سبب میشود که نظارت اجتماعی و وجدان جمعی مانند آنچه که در روستا وجود دارد؛ مشاهده نشود. بنابراین، برای تأمین این نیاز اجتماعی (نظارت و کنترل اجتماعی)، قوانین و مقررات به کار گرفته میشود. از آنجا که لزوماً حضور یا عدم حضور در بسیاری از عرصههای مشارکت اجتماعی تخلف از مقررات و قوانین حاکم نیست و از آنجا که این عدم حضور با وجدان جمعی مجازات نمیشود؛ لذا میزان استقبال از این مشارکتها اندک است. تراکم جمعیت و عدم شناخت اجتماعی، فردگرایی و محوریت منفعت شخصی، حاکمیت روابط عمودی و تمایز اجتماعی در کاهش میزان مشارکت اجتماعی جوامع شهری ایران نقشی اساسی دارد (پیشهور، 3:1374-251).
نوع آموزش مدرسهای در ایران که بر آموزشی انفرادی مبتنی است و ضعف مدیریت شهری و منطبق نبودن شیوههای مدیریت شهری با نیازهای روز، سبب ناتوانی در هدایت فرهنگی جامعه به سوی مشارکت اجتماعی شده است، اما اساس جوامع روستایی ایران مبتنی بر نظام ایلی و قومی است؛ لذا مشارکت افراد روستایی در امور اجتماعی نه به خاطر انگیزههای فردی بلکه عمیقاً تحت سیطرۀ گروهگرایی و قبیلهگرایی است. از اینجا میتوان به این نتیجه رسید که حضور مداوم روستاییان در عرصۀ مشارکت اجتماعی ناشی از تلاش آنان برای حفظ گروه، قوم، قبیله و ایل و حفظ موجودیت و حریم مادی و معنوی آن است. نیازهای زیر بنایی چون حفظ امنیت ایل، امور مربوط به کشاورزی و دامداری که ادامه حیات ایل وابسته به آن است؛ محدودیتهای محیطی و ... سبب تقویت انگیزههای افراد برای این گونه مشارکتهای اجتماعی است، اما در ساختار شهرنشین تمایزها و تفاوتهای بنیادین به این عدم مشارکت دامن میزنند. در این میان، رشد جمعیت جامعه سالمندی ایران و تبدیل شدن این کشور به یکی از کشورهای سالمند (3/7%) این نیاز را حیاتی ساخته است که در مطالعه و بررسی مؤلفههای اجتماعی باید به سالمندان و نیازهای فردی- اجتماعی آنها توجه خاص صورت پذیرد.
در این بررسی جامعه سالمندان دو منطقه شهرداری شهر اهواز با نگاه به متغیر مشارکت اجتماعی و ابعاد آن از نگاه عاملی تحلیل شد. براساس نتایج تحلیل اثرگذاری متغیرهای مستقل، بیشتر از همه متغیر احساس تعلق اجتماعی بین سالمندان نمونه در مشارکت اجتماعی مؤثر است؛ بدین معنی که هر چه میزان تعلق اجتماعی فرد بیشتر باشد؛ میزان مشارکت اجتماعی وی در امور شهری زیاد است. علاوه بر این، در میان دیگر متغیرها، متغیرهای سنت گرایی، احساس مالکیت بر محیطشهری، برابری فضای اجتماعی، بهداشت و سلامت جسمانی و رضایت از خدمات شهری به ترتیب دارای تأثیر بر مشارکت اجتماعی هستند، ولی میزان تفاوت مشاهده شده در مقایسه متغیر مهم سطح مذهبی بودن و مشارکت اجتماعی معنادار نبوده که نشان دهنده تقریباً خنثی بودن ارتباط این دو متغیر است؛ هرچند در مدل رگرسیونی این متغیر در کاهش یا افزایش سطح مشارکت اجتماعی سالمندان اثر محدودی داشته است.
تقویت مبانی سیاستگذاری در راستای توسعه مشارکتهای عمومی در تصمیمگیریها و برنامههای توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استان، به ایجاد نگرش مثبت به مشارکت اجتماعی و جلب اعتماد عمومی مردم، بویژه سالمندان نسبت به مسؤولان میانجامد. در سطحی دیگر، ایجاد اعتماد بین شهروندان واگذاری مسؤولیتها و تصمیمگیریها در برخی از امور شهری به مردم و اهمیت دادن به پیشنهادها و نظرهای شهروندان در اداره امور شهر به تقویت احساس مالکیت بر محیط شهری در میان آنها منجر میشود؛ بدین معنا که هر چه میزان رضایت مردم، از خدمات شهری بیشتر باشد؛ آنها گرایش بیشتری برای مشارکت دارند. لذا انجام اقداماتی در جهت افزایش رفاه عمومی و آسایش مردم بویژه سالمندان، توسعه خدمات شهری و امکانات آموزشی، فرهنگی و تفریحی و ایجاد مراکزی برای استفاده از پیشنهادهای مردمی در جهت خدمات رسانی بهینه میتواند در راستای جلب مشارکت بیشتر آنها در امور شهری مؤثر واقع شود.
ساختار زندگی شهری در اهواز وضعیتی را به وجود آورده که منافع عمومی در مقابل منافع فردی رنگ باخته است. در جوار رشد مهاجرتهای وسیع از روستا به شهر، از ریخت افتادن هرم سنی جمعیت شهر با رشد شکاف بین نسلی باید به توسعه و تقویت میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با ارائه آموزشهای عمومی در ارتباط با فرهنگ شهرنشینی، آموزش نظام نامه و قوانین شهروندی، پایبندی به قوانین و مقررات شهری، برابری اجتماعی در مالکیت فضای شهری و آموزش حقوق زندگی شهری به شهروندان زمینه مشارکت اجتماعی اندیشید. عضویت شهروندان در تشکلهای غیر دولتی و نهادهای مردمی و سازمانهای صنفی به عنوان عاملی در ایجاد فضای مشارکتی برابر، نقش اساسی ایفا مینماید. توسعه تشکلهای غیردولتی، نهادهای مدنی در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و سایر امور شهری و توانمند سازی آنها از طریق حمایتهای دولتی میتواند در راستای مشارکت اجتماعی شهروندان به عنوان ابزاری مناسب و مردمی تلقی گردد که در این میان، حضور سالمندان اهمیت شایانی دارد. باتوجه به وجود رابطه مستقیم بین سابقه سکونت، در محل و میزان مشارکت اجتماعی به نظر میرسد که برنامههای مدیریت مشارکتی در امور شهری با جلب مشارکت شهروندان با سابقه سکونت بویژه سالمندان مثمر ثمر خواهد بود.
برنامهریزی برای جلب مشارکت مردمی از جانب دستگاههای دولتی و مدیریتی استان خوزستان بر مبنای نیازهای واقعی مردم قابل دسترسی است. وسایل ارتباط جمعی، بخصوص تلویزیون و رادیو استانی در غیاب رسانههای آزاد در استان، از جمله عوامل مهمی در ایجاد روحیه مشارکت در مردم هستند. وسایل ارتباط جمعی موجب افزایش پدیدههای تحت عنوان تحرک روانی میگردد؛ البته بدان شرط که برنامههای آنها با همسویی با خواستههای حاکمیت در تعارض با نگاه مردم قرار نگیرد.
راهکارهای توسعه مشارکت اجتماعی در جوامع شهری را با تأکید بر جامعه سالمندی و جامعه شهری اهواز بر طبق یافتههای این بررسی میتوان در موارد زیر ردیف کرد:
تشکر و قدردانی
در انجام این پژوهش، کارکنان اداره بهزیستی شهرستان اهواز، بویژه خانم نسرین فرجی همکاری و همیاری شایستهای داشتند که پژوهشگران از همه این عزیزان سپاسگزاری میکنند. همچنین، از داوران محترم مقاله و سردبیر محترم صمیمانه قدردانی می شود.